این آهنگ  chasing pavements  از Adele رو خیلی دوست دارم.هنوز یاد نگرفتم چطور آهنگ رو آپلود کنم ولی یک بند آهنگ رو خیلی دوست داشتم که میگه :

But if I tell the world, I’ll never say enough

‘Cause it was not said to you

And that’s exactly what I need to do if I’d end up with you

اما اگر به دنیا هم بگویم، به اندازه کافی نگفته ام

چون به تو گفته نشده است

و این دقیقا همان کاری است که اگر در نهایت با تو باشم می کنم

( دوست دارد به دنیا بگوید که عاشق این فرد شده اما چه فایده که هنوز به خودِ او نگفته. اعتراف به عشق کاری دشوار است چون ممکن است در صورت رد شدن ضربه روحی بزرگی بخورید. )

و این قسمت دقیقا من رو یاد این شعر از عراقی انداخت:

آشکارا نهان کنم تا چند؟

دوست می‌دارمت به بانگ بلند

دلم از جان خویش دست بشست

بعد از آن دیده بر رخ تو فکند

عاشقان تو نیک معذورند

زان که نبود کسی تو را مانند

دیده‌ای کو رخ تو دیده بود

به خیال تو کی شود خرسند؟

روی بنما، نظر تو باز مگیر

از من مستمند زار نژند

بر تن ما تو حاکمی، ای دوست

خواه راحت رسان و خواه گزند

ای ملامت کنان مرا در عشق

گوش می‌نشنود ازینسان پند

گرچه من دور مانده‌ام ز برت

با خیال تو کرده‌ام پیوند

آن چنان در دلی، که پندارم

ناظرم در تو دایم، ای دلبند

تو کجایی و ما کجا؟ هیهات!

ای عراقی، خیال خیره مبند


خیلی وقت ها نگرانی .ازین داریم داریم که مبادا حرفی رو بزنیم و بعد از گفتنش پشیمان بشیم و بزرگان ما چه از ادبا و چه از افرادی که همواره ما رو نصیحت کردن و میکنند چه ستایش ها که از سکوت نکردند!ولی هیچ وقت کسی نگفته که حسرت و پشیمانی حرف ناگفته خیلی خیلی بیشتر و دردناک تر و کشنده تر از پشیمانی گفتن یک حرف هست.بخصوص وقتی که دسترسی به افراد برات وجود نداشته باشه.و خیلی خاص تر اینکه اگر نگفتن ارتباط با احساسات و دوست داشتن باشه.فرقی نمیکنه به یک دوست ،یک معشوق ،اعضای خانواده و یا هر کسی باشه.گاهی اگر همون موقع که باید ،احساساتمون رو می‌گفتیم همه چیز،واقعا همه چیز تغییر میکرد.و چه دلخوری ها و دلشکستگی ها و تنهایی هایی که هرگز به وجود نمی‌آمد.


مشخصات

آخرین جستجو ها